نامه ها٬ شماره ٩۶
سياوش دانشور

کمونيسم کارگرى در اروپا
دوستان عزيز با سلام در مورد اين سوالات توضيحى بدهيد. آيا کمونيسم کارگرى در اروپا موقعيتى دارد؟ احزابش را دارد؟ اگر امر ما انترناسيوناليستى است٬ چرا ما نميتوانيم آنجا حزب کمونيست کارگرى درست کنيم؟ چطور بايد جنبش کمونيسم کارگرى را تقويت کرد؟ جاى منصور حکمت دراين اوضاع خالى است. اگر او بود شايد خيلى کارها ميشد کرد. دراين اوضاع حزب اتحاد در اينموارد در چه ظرفيتى ميخواهد کار کند و چرا چهره هائى در مقابل جامعه نميگذارد؟ با درود٬ صمد شميرانى

صمد شميرانى عزيز٬
کمونيسم کارگرى بعنوان يک گرايش متمايز در ميان احزاب چپ در اروپا و محافل سياسى و مارکسيستها و برخى محافل کارگرى سوسياليست شناخته شده است. ميزان و دامنه ترجمه آثار منصور حکمت از انگليسى به زبانهاى روسى و ايتاليائى و فرانسوى و آلمانى و کاتلان و سوئدى و دانمارکى و غيره شاخصى براى توجه به اين ديدگاهها در ميان جريانات چپ و سوسياليستى در غرب است. همينطور برخى ديدگاهها و رساله هاى منصور حکمت مانند دنيا بعد از يازده سپتامبر و غيره در سطح وسيعترى مورد مطالعه قرار گرفته اند. کمونيسم کارگرى بعنوان جريان و جنبشى در منطقه خاورميانه و مشخصا ايران و عراق در غرب در ابعاد وسيعترى در چهارچوب و از طريق فعاليتهاى سکولاريستى و ضد مذهبى و در دفاع از حقوق زنان و کودکان مورد توجه و شناخت بيشترى بوده است. اين مجموعه باعث شده است که کمونيسم کارگرى بعنوان يک جريان معتبر و پيشرو و راديکال شناخته شود و اين نقطه شروع بسيار خوبى براى کارهاى وسيع تر است.

همين فعاليتها عليه مذهب و در دفاع از حقوق زنان و کودکان به معرفى طيف نسبتا وسيعى از چهره هاى سياسى در جوامع غربى منجر شده است که فعالين اين جنبش بودند و يا هنوز هستند. در حزب ما رفقا آذر ماجدى و هما ارجمند بويژه بدليل تلاشهايشان در سطحى بين المللى شناخته شده اند. تحکيم و گسترش اين نوع فعاليتها که گوشه اى از پلاتفرم کمونيستى ما را بيان ميکند و دريچه اى براى رشد و شناخت آن ميشود همواره در دستور ماست. کنفرانسهاى بين المللى سازمان آزادى زن از جمله اين تلاشها براى شکل دادن به آلترناتيو متفاوتى در قلمرو جهانى در جدال برسر سکولاريسم و حقوق جهانشمول و برابرى زن و مرد است.

اما سوال شما بيشتر به بحث مشخص تشکيل احزاب کمونيستى کارگرى و فعاليت بعنوان مارکسيستهاى معين مربوط است. ترديدى نيست که انترناسيوناليسم عميق ما بلافاصله حزب سياسى توليد نميکند. اين انترناسيوناليسم در سياست و خط مشى از هر اعتصاب کارگرى در ايران تا برخورد به منافع واحد جنبش طبقاتى در سطح کشورى و بين المللى تا مواضع سياسى کمونيستى و کارگرى ما بايد حاضر باشد. ايجاد احزاب کمونيست کارگرى دراين کشورها امر گرايش راديکال و کمونيست طبقه کارگر همين کشورهاست. ترديدى نيست ما عضوى از اين طبقه و گرايش هستيم. اما اين به تنهائى براى شکل دادن به احزاب کمونيستى کارگرى کافى نيست. کمونيسم طبقه کارگر در غرب طى سالهاى طولانى زير دست و پاى سنتهاى غير مارکسى و غير کارگرى و اساسا ناسيوناليست حاشيه اى شده است. گرايش کمونيستى و راديکال طبقه نياز دارد از نظر فکرى و سياسى جنگهائى را بکند و تمايزاتش را روشن کند. از نظر عملى ضرورى است در اعتراضات جارى عليه سرمايه دارى پرچمدار مبارزه ضد کاپيتاليستى باشد و سياستها و روشهاى خود را بعنوان الگو در مقابل قانونگرائى و ناسيوناليسم سنتى اتحاديه ها و سوسيال دمکراسى و چپ سنتى قرار دهد. بايد ماتريال تشکيل حزب را در ميان طبقه کارگر و کمونيستها و مارکسيست هاى اين کشورها پيدا کرد و به شکل گيرى آن کمک کرد. دراين زمينه حزب ما تلاشهائى را دارد بررسى ميکند و براين باور است که در ايندوره بهترين امکان دخالت و تلاش براى شکل دادن به احزاب کمونيستى کارگرى است.

موقعيت کمونيسم در اروپا بطور کلى تابعى از تحولات فکرى و سياسى اى است که جامعه در متن شکست جار و جنجالهاى بعد از جنگ سرد و مشخصا در متن بحران اقتصادى و بى اعتبارى سرمايه دارى از سر ميگذراند. بطور مشخص کمونيسم بعنوان يک جنبش سياسى ميتواند در کشورهاى معينى سربلند کند و نيرو بگيرد. هر اعتراض راديکال کارگرى با هر محدوديتى سنگرى براى پيشروى کمونيسم است و هر اعتراض کارگرى عليه سرمايه و نظامش پايه هاى نقد کمونيستى اين نظام را محکم ميکند. در نتيجه موقعيت کمونيسم در اروپا بدوا تابع وجود و عدم وجود احزاب کمونيستى نيست. کمونيسم بعنوان يک جنبش و اعتراض يک طبقه معين به اوضاع موجود همواره وجود دارد و ميتواند قوى يا ضعيف باشد. اين جنبش در دورانهائى حزب سياسى خود را بيرون داده است. اين دوره با توجه به تلاشهاى تاکنون انجام شده و فضاى متفاوت در جنبش کارگرى عليه سرمايه دارى٬ شرايط مساعدى براى شکلگيرى نسلى از احزاب کمونيستى کارگرى وجود دارد. اين اما يک امکان است که تبديل آن به واقعيت محصول پراتيک و تلاش کمونيستى است. کار ما اينست که در هر گوشه که ممکن است بر حسب نيرو و توانمان در شکل دادن٬ و کمک به ايجاد جريانات و نهادها و مطبوعات کمونيستى کارگرى تلاش کنيم. وجود يک رابطه فعال با محافل و کارگران کمونيست و توزيع گسترده تر آثار منصور حکمت در غرب يک پيش شرط اينکار است. واقعا جاى منصور حکمت در ايندوران که او مولفه هاى بسياريش را پيش بينى و تحليل کرده بود خالى است. وظيفه ما اينست در ايران به يک جريان و جنبش سياسى وسيع کمونيستى کارگران تبديل شويم و در غرب براى تشکل و تحزب کمونيسم کارگرى نهايت تلاش را بکنيم. اين در دستور کار ماست. موفق و پيروز باشيد.

کارگران لوله سازى اهواز
رفیق سیاوش عزیز٬ حتما از اخراج کارگران لوله سازی اهواز و اعتراض این بخش از کارگران خبر دارید. اخیرا عکسی از اعتراض این کارگران توجه ام را جلب کرد. میخواستم نظرتان و نقدتان را بدانم. سئوالم این است که چقدر باید به نقد این جریانات پرداخت؟ رامین از اهواز

رامين عزيز٬
اعتراض کارگران لوله اهواز عليه اخراج برحق است و بايد از خواست شان مبنى بر بازگشت به کار و پرداخت مطالباتشان قويا حمايت کرد. در مورد شعارهائى که در اعتراضات کارگران جا باز ميکنند مسئله فرق ميکند و بايد به دقت و وسواس به آن برخورد کرد. بايد تصريح کرد که هر مبارزه کارگرى بخشى از مبارزه طبقاتى است. اما مبارزه طبقاتى در جامعه از گرايشات اجتماعى و جنبشهاى سياسى و احزاب شان تاثير مى پذيرد. اين تاثيرات خود را در بيان اعتراضات نشان ميدهد. يک گوشه مبارزه طبقاتى ميتواند با سياستهاى ارتجاعى و ضد کارگرى پيش رود. يعنى سياستهاى حاکم بر يک مبارزه برحق سياستهائى ارتجاعى شود. کمونيسم کارگرى و گرايش راديکال کارگرى موظف است همواره با اين سياستها در اشکال مختلف مقابله کند و با نقد آنها و طرح سياست واقعى کارگرى٬ صفوف طبقه کارگر و مبارزه اش را از شعارهاى ناسيوناليستى و بورژوائى و ارتجاعى مصون دارد. اين يک رکن مهم دفاع از استقلال جنبش طبقه کارگر از جنبشهاى طبقات داراست که تلاش ميکنند کارگران را به نيروى اهداف سياسى خود تبديل کنند.

در مورد اين اجتماع و شعار مورد اشاره شما٬ يعنى "ما فرزندان ايرانيم و تا آخر ميمانيم"٬ بايد گفت اين شعار مثل لباس گشادى است که به تن مبارزه کارگرى گريه ميکند. بيت هاى سرود کودکستان دوره رضا پهلوى را برداشتند و بعنوان شعار جلو صف کارگران عاصى قرار دادند! فرزندان ايرانيم  يعنى چى؟ اگر منظورشان اينست که متولد ايرانند٬ خوب از خمينى تا بقيه مرتجعين و سرمايه داران و آخوندها و شکنجه گرها و غيره هم ميگويند ما فرزندان ايران و اسلام و غيره هستيم. اگر منظورشان اينست که "غيرت ايرانى" دارند و لذا تا به آخر مقاومت ميکنند٬ اين جهاد مذهبى و شهادت طلبى سياست طبقه کارگر نيست. کارگر براى يک اعتصاب صد جور فکر ميکند و مسائل را سبک و سنگين ميکند و در هر قدم کارش همين گونه است. اين شعار ناسيوناليستى و بى محتوا و بى ربط به اعتراض عليه اخراج و اعاده حقوق کارگران است. اين شعار ربطى به مبارزه و منفعت کارگرى ندارد که هيچ بلکه مبارزه کارگرى و سطح آگاهى طبقه کارگر را عقب ميکشد.

کارگران در بيانيه ها و حرف هايشان عليه سرمايه دارى و استثمار و بردگى سخن ميگويند. چشمشان به مبارزه کارگر در فرانسه و گوشه گوشه دنيا است. طبقه کارگر را در هر گوشه دنيا هزار بار به بورژوازى "وطنى" ترجيح ميدهند. ترديدى نيست اينجا و آنجا سياست ناسيوناليستى روى تحرک کارگران و اعتراضات و شعارهايشان اثر ميگذارد٬ اما سياست و منافع کارگرى با ناسيوناليسم بيگانه است. سياست کارگرى متکى بر انترناسيوناليسم و اتحاد طبقاتى و اهداف آزاديخواهاهه سوسياليستى است. کارگران وطن ندارند٬ ميهن ندارند٬ عضو هيچ "ملت" و "قوم" و جانفدايان هيچ "امتى" نيستند٬ کارگران هويت انسانى و طبقاتى و انترناسيوناليستى دارند و براى رهائى بشر از خرافات تاريخ جوامع طبقاتى و بورژوازى و نظامش مبارزه ميکنند.    

وظيفه گرايش راديکال و کمونيست است که در مقابل سياستها و شعارهائى که مبارزات برحق کارگران را وسيله اى براى تقويت سياستهاى راست و ناسيوناليستى و ضد کارگرى و دولتى ميکنند٬ هوشيار باشد و قاطعانه بايستد. اين تلاش هم مبتنى بر نقد سياسى در ميان فعالين و رهبران مبارزات کارگرى و توده کارگران است٬ و مهمتر٬ متکى بر تقويت سنت اعتراض راديکال و انقلابى و سوسياليستى کارگران و ناظر کردن اين افق بر اعتراض و مبارزه کارگرى است. موفق و پيروز باشيد.

با جنبش ملی ما هستیم آشنایی دارید یا خیر؟
درود به همه آزادیخواهان و مبارزان راه آزادی. با درود به شما خانم شراره نوری و آرزوی سالی خوب و خوش برای شما و همه هموطنان آزادی خواه . سوالی داشتم از حضورتون: میخواستم بدونم با جنبش ملی ما هستیم آشنایی دارید یا خیر؟ این جنبش متعلق به همه ایرانیان آزادی خواه است. از جمله حزب کمونیست کارگری و ...این جنبش موفق شده تا به امروز از 29 اسفند 87 به بعد در 18 شهر مختلف کشور پرچم 3 رنگ شیر و خورِشید رو برافراشته کنه .

ممنون میشم نظرتون رو برای بنده ایمیل بفرمایید. البته اینکه گفتم در 18 شهر پرچم برافراشته شده فقط خواستم گوشه ای از موفقیت های این جنبش رو به عرضتون برسونم. شما حتی در دور افتاده ترین مناطق میتوانی شعار جنبش رو روی در و دیوار ها ببینی . این جنبش سعی داره با احیای فرهنگ ملی و ایرانی، به یادمون بیاره که کی بودیم و الان به کجا رسیدیم . همیشه موفق و شاد باشید. آرش

آقاى آرش عزيز٬
ضمن تبريک سال نو به شما٬ ما با کمپين "ما هستيم" آشنائى داريم و عميقا مخالف سياست و خط مشى و اهداف آن هستيم. اين کمپين و به قول شما "جنبش" از نظر ما ابدا متعلق به "همه ايرانيان آزادى خواه" نيست بلکه متعلق به سلطنت طلبان است. اطلاق "جنبش" به اين تحرکات نمايشى نادرست است. اين تحرکى از جانب برخى ناسيوناليستهاى پرو غرب است که قرار است جاى خالى بى تحرکى و شکست پروژه ها و اميدهايشان را پر کند. تلاشى ابزارى که نفس شعارهايش مهم نيست بلکه هدفش مهم است. هدفى که شما در سوالتان بدرستى و بطور موجز بيان کرده ايد. هرجا هم شعارى نزديک به خواسته هاى مردم محروم طرح شده است٬ مثل شعار موردى عليه گرانى٬ با ده شعار ناسيوناليستى و ضد عرب محاصره شده است. هدف اين کمپين دادن تحرکى تازه به جنبش ناسيوناليسم پرو غرب است که تماما بى افق شده است.

در مورد اشاره تان به "حزب کمونيست کارگرى"٬ اگر منظورتان اينست که اين حزب حامى اين کمپين است٬ ما اطلاع دقيقى نداريم. دستکم تاکنون از جانب آنها سياست رسمى و علنى دفاع از اين کمپين را نديديم. يکبار "حزب حکمتيست" وارد تمجيد و دفاع از يک تجمع اوليه اين کمپين شد که مورد نقد ما در همين نشريه قرار گرفت. آنها هم ديگر اسمى از اين کمپين نبردند و از آن سياست شان دفاعى نکردند.

هدف اين کمپين همانطور که شما تصريح کرديد٬ برافراشتن پرچم خرافه ملى و ناسيوناليسم و خاک پرستى و توهم نستالژيک "احياى فرهنگ ايرانى" است. اين کار بعنوان جهاد فرهنگى حتما موثر نيست و بعنوان دريچه ابراز وجود سياسى ناموفق تر است. جنبش ناسيوناليسم پرو غرب معضلات بنيادى تر و استراتژيک ترى دارد که با اين جست و خيزها پاسخ نميگيرد. "ما هستيم" اول پشت شعار عليه گرانى قايم شد تا بتواند شعارهاى ناسيوناليستى و روشهاى دو خردادى اش را تست کند. شعارعليه گرانى و فقر توسط اين جريان٬ نه بدليل مشغله اش در باره فقر و گرانى بلکه فشار اعتراض به فقر و گرانى در جامعه بود که خود را به سلطنت طلبان و عظمت طلبان ايرانى هم تحميل کرده است. همان طور که ديگر شعارهاى جنبش کمونيستى کارگرى خود را به جريانات راست تحميل کرده است. هرچند که همان تلقى آزاديخواهانه و راديکال ما را مثلا از نفى اعدام و يا برابرى زن و مرد و يا مقابله با گرانى و يا آزادى بيقيد و شرط سياسى ندارند. بلکه مطابق منافع طبقه شان آنرا ترجمه ميکنند. حقيقت اينست که پناه بردن موردى به شعار عليه گرانى و فقر براى اينها نقش ادويه اى را دارد تا زهر بيمزه افق سياسى ناسيوناليستى را به خورد جامعه بدهند. اين جريانى است که به طبقه کارگر وعده چند نسل کار بيشتر و توقع کمتر براى "بازسازى ايران" ميدهد. حالا انتظار داريد طبقه کارگر بپذيرد که اينها عليه فقر و گرانى کمپين گذاشتند؟ هدف شما نه مقابله با فقر و نظام بانى فقر بلکه به صف کردن جامعه پشت پرچم ارتجاعى ناسيوناليسم ايرانى است. هدف ما آزادى جامعه از فلاکت و استثمار و نظام طبقاتى و مجموعه هويتهاى کاذب ملى و قومى و مذهبى است.

ناسيوناليستهاى راست و چپ و خلقى تاريخا طبقه کارگر و محرومان را ضميمه اهداف خود کرده اند. آنها بدشان نمى آيد طبقه کارگر را در "ملت" و "خلق" و "مردم" شان حل کنند و به برده و کارکن سرمايه تحت زعامت ناسيوناليستها و تعصبات ضد کارگرى آنها تبديل کنند. اسلام هم همه را جزو "امت" خودش ميداند و همين کار را ميکند. طبقه کارگر اما جنبش مستقل اش را دارد که عليه نظم موجود سرمايه دارى٬ چه اسلامى و سلطنتى و چه پارلمانى و غيره است. اسم اين جنبش کمونيسم است و برابرى طلبى و آزاديخواهى و انسانگرائى مشخصات اجتماعى آنست. اين جنبش ميخواهد از بورژواهاى متفرقه خلع يد سياسى و اقتصادى بکند و نظام بردگى را وراندازد. "ما هستيم" يعنى کى هست؟ شما سلطنت طلبان و ناسيوناليستها؟ خوب لابد در هر جامعه طبقاتى جنبشهاى سياسى طبقات مختلف هست. دو خرداديها هم "هستند". اسلاميهاى دو آتشه هم "هستند". کارگر و کمونيسم و جنبش شان هم هست. جنبشهاى پيشرو و ارتجاعى هم هستند. همه به نوعى هستند. کسى نگفته "ما ديگر نيستيم!" منظورتان از اين اسم بى معنا چيست؟  

و بالاخره گفتيد که "این جنبش سعی داره با احیای فرهنگ ملی و ایرانی، به یادمون بیاره که کی بودیم و الان به کجا رسیدیم". بگذار ببينيم کى بوديد؟ رژيمى سرکوبگر که يکى شاه بود و سايه خدا و بقيه رعيت او بودند. اگر خامنه اى هنوز احزاب "خودى" را تحمل ميکند٬ شاه بجز حزب پان ايرانيست کسى را تحمل نکرد و فرمود هر کسى نق ميزنه پاسپورت بگيره و بره بيرون. ايشان فکر ميکرد چوپان مردم است. "ملت" در دنياى واقعى همين قدر برايش ارزش داشت٬ ابزارى ايدئولوژيک و يک خرافه براى اسارت در خدمت جاه و جلال خانواده سلطنتى بود. اين حکومت در انقلابى سرنگون شد و اخيرا شاهزاده وارث تاج و تخت دارد تاکتيکى فدراليست ميشود. بالاخره تکليف تان را روشن کنيد که سلطنت و نظم شاه و رعيت را ميخواهيد اعاده کنيد٬ يا فدراليست شديد٬ و يا "ليبرال دمکرات" هستيد  که در ايران يعنى حکومت رضا خانى و آتا تورکى؟ "ما هستيم" ترجمه کداميک از اينهاست؟

آقاى آرش٬ "ما هستيم" به جائى نميرسد. همانطور که پروژه رفراندم بجائى نرسيد. همانطور که "نسيم تغيير" رضا پهلوى بجائى نرسيد. و همانطور که سالها نشست و برخاست و اتحاد و افتراق با مليون و جمهوريخواهان بجائى نرسيدند.

و ما چه ميگوئيم را در همين ستون نامه ها در شماره ٩٣ در پاسخ به سوالى مشابه اشاره کردم؛

"سياست حزب اينست که جنبش مستقل طبقاتى و کمونيستى طبقه کارگر را سازمان دهد و پيش ببرد. از همين موضع يعنى منافع مستقل جنبش طبقه کارگر با جريانات ديگر اپوزيسيون برخورد ميکند. ما هيچ اشتراکى با کمپينهاى جريانات بورژوائى بويژه روى اين قبيل موضوعات نداريم. حزب اگر از کمپينى حمايت کند آن را بطور علنى اعلام ميکند. در عين حال ما اين را نقطه قدرت جنبش طبقاتى مان ميدانيم که راستها را وادار کرده براى ابراز وجود به سمت طرح فرمال سوالات چپ جامعه بيايند. ما در پس اين حرکات جايگاه مهم جنبش خودمان را ميبنيم و در عين حال موظفيم در باره مخاطرات آن و توهماتى که ميتواند بخشى از نيروى طبقه ما را پشت آن بفرستد هشدار دهيم. بايد عليه فقر و فلاکت و نظام بانى آن با پرچم کمونيستى کارگرى برخاست. اين امر خود طبقه کارگر و حزب سياسى اش است. هر درجه پيشروى طبقه کارگر عليه فقر و فلاکت به معنى عقب راندن سرمايه و مدافعين نظام سرمايه است. با پرچم استثمار نميتوان با مشقات نظام استثمارگر مبارزه کرد! مثل اينست که شما انتظار داشته باشيد مردسالاران ضد زن پرچم آزادى زن را بلند کنند! پرچم "ما هستيم" تا به فقر مربوط ميشود٬ پرچمى غير واقعى و گمراه کننده است. پرچم اصلى اين جريان همان ناسيوناليسم و سلطنت و "خاک پاک" است که قرار است با مانورهاى مسالمت آميز و نافرمانى مدنى و با عنوان "اعتراض عليه گرانى و فقر" دکور شود. کارگران پيشرو بسيار پخته تر از اين هستند که دنبال چنين پرچمهاى جعلى بيافتند". موفق و پيروز باشيد. *